هنگامی در سال ۱۹۶۹ فیلم “بچه رزماری” رومن پولانسکی برپرده سینماها رفت ، در واقع به نوعی نیمه پنهان ماه نمایان شد!
یعنی در حالی که تا آن تاریخ کسی از شیطان پرستی و شیطان پرستان و فرقه منسوب به آنها خبری نداشت ، ناگهان جامعه آمریکا و هالیوود با پدیده ای تکان دهنده مواجه شدند که مثل موجود سری فیلم های “بیگانه” درون آنها رشد کرده و بزرگ شده بود و حالا با شکل و شمایلی کریه ، خود را نشان داده و از درون آن جامعه بیرون می زد. هالیوودی که تا آن روز به حضور اخلاقیات و نمادهای مذهبی در آثارش تظاهر می کرد و به عنوان ویترین جامعه دینی آمریکا، خود را در مقابل سینمای ضد اخلاقی اروپا ، حافظ معنویت و کرامت انسانی می دانست و اینک در برابر یک پرده دری ضد دینی قرار گرفته بود. سینمایی که تا آن روز ، جان فوردش به قرار دادن سمبل های کاتولیسم در فیلم های وسترن معروف بود و آلفرد هیچکاک در فیلم “اعتراف می کنم” ، مقام کشیش را تا آنجا بالا می برد که حتی در آستانه محکومیت جنایی هم حاضر نیست اسرار قاتلی که نزدش اعتراف کرده را برملا سازد و هنری کینگ درباره قدیسه ای به نام برنادت فیلم می ساخت و بزرگانش مانند دیوید وارک گریفیث و هنری کاستر و ویلیام وایلر و نیکلاس ری و حتی امروز مارتین اسکورسیزی و مل گیبسون ، بخش هایی از زندگی عیسی مسیح ، را جلوی دوربین می بردند.
..:::به ادامه مطلب بروید:::..
|